درسهایی از موج های ناگهانی بازار جهانی

  زمان مطالعه دقیقه
میثم منصوری
 02 / 01 / 2020
بازار جهانی
  زمان مطالعه دقیقه
میثم منصوری
 02 / 01 / 2020

درسهایی از موج های ناگهانی بازار جهانی

بازار جهانی

از موج های ناگهانی بازار جهانی می توان چه درس هایی گرفت. در میانه دهه ۹۰ اقتصاد این کشورها رشد و گسترش غیر منتظره‌ای را تجربه کرد، و توانستند تمام کشورهای دنیا خصوصا کشورهای غربی را با یک جریان یک طرفه و انحصاری ارائه خدمات ارزان(ناشی از قدرت اقتصادی) شوکه کنند.

در خلال این دوران، ناگهان جریان عجیبی ظهور کرد، ببرهای آسیایی یکی پس از دیگری در حال فروپاشی اقتصادی از درون شدند.ارزش پولی آنها دچار افت شدید در بازار تبادل ارزی جهان شد . همزمان رشد مثبت اقتصادی آنها به طور عجیبی در تورم اقتصادی غرق گردید و همزمان رکود اقتصادی شدیدی در این کشورها به جریان افتاد.تاثیر این جریان نهایتا تا اروپا و آمریکا گسترش یافت و به آنفولانزای آسیایی شهرت یافت.

ببرهای آسیایی (کشورهای صنعتی و قوی آسیایی) در قسمت شرقی اقیانوس آرام قرار گرفته اند :
تایوان،
ژاپن،
هنگ کنگ،
اندونزی ،
تایلند ،
مالزی
و از اواخر دهه ۹۰ کشور چین

زمانیکه جهان با بحران سال ۱۹۹۸ روبرو بود ، رکود آسیا تمام ویژگیهای لازم یک بیماری سمی اقتصادی را داشت که به طور عمیق در بخش های دولتی و اجتماعی آسیا ریشه دوانده بود. درحالیکه هنوز رسانه های آمریکای شمالی ادعا میکردند که در امان هستند و این اتفاق قطعاً بر رویشان تاثیر بسزایی نخواهد داشت، این اتفاق به یک رویداد جهانی که از آنسوی اقیانوس‌های اطلس/آرام نشات میگرفت تبدیل به یک شگفتی کامل شد .این درحالی بود که دولت مردان نیویورک و عموم مردم در آمریکا اصرار به نشان دادن ثبات اقتصادی و رونق بازارهای داخلی خود داشتند و به این امر مفتخر بودند.

گاها در تحلیل تکنیکال شاخص‌های جهانی به این مهم اشاره می شد که واگرایی شاخص‌ها نسبت به هم زنگ خطر است. در خصوص این آنفولانزا، چارت‌ها نشان دهنده این امر بودند که چرا نگاه به اتفاقاتی که در آنسوی مرزها و طرف دیگر جهان به وقوع همیشه مهم هستند. حقیقت این هست که بازار های آسیایی به طور شگفت انگیز رشد کرده بودند و کاملا بالغ و آماده یک نزول ناگهانی بودند. چه اتفاقی افتاد و ما چه چیزی آموختیم؟

درس های موج های ناگهانی بازار جهانی

عواملی که منجر به شکست اقتصادی آسیا شدند مهم هستند به دلیل اینکه بازارهای جهانی سلامت و رکود یکدیگر را به تمام نقاط منتقل میکنند.
بازارها جایگاهی هستند که درک و تشخیص مفاهیمی که در بازار ارز و فارکس (گردش پول) نهان هست برای شناخت آن یک منفعت بزرگ به حساب می آید. یک سقوط اقتصادی (بحران ارزش پول یک کشور) دقیقا همان عاملی هست که می‌تواند کسانی که فقط به شاخص بازار سهام یا فقط به یک سهم به صورت مفرد و بدون تاثیر از سایر اتفاقات (بازار ارز) نگاه می‌کنند را غافلگیر کنند. به همین دلیل بعضی از اتفاقاتی که در دل بحران آسیایی اتفاق افتاد باید برای شما به عنوان یک نکته قابل تامل باشد خصوصا زمانی که نمودارها به میگویند که یک اتفاق بزرگ در شرف وقوع هست.

بانک های آسیایی بزرگترین بدهکاران بانکهای جهانی هستند و قسمت عمده این بدهی ها در غالب وام‌های کوتاه مدت اتفاق افتادند. با توجه به اتفاقات بنیادی اقتصادی که در آسیا در خلال سال ۱۹۹۷ حادث شد مانند نقدینگی مازاد، نرخ را به رشد میزان سپرده های بانکی، درصد پایین تورم و صنایع صادراتی قوی- در نهایت منجر به روشن شدن چراغ خطری در ذهن سرمایه گذاران جهانی شد و آنها شروع به خارج کردن سرمایه های خود از آن کشورها کردند. این نگرانی ناشی از عواملی مانند : رشد بی‌رویه ارزش پول به بالاتر از ارزش ذاتی خود (over value) ، رکود بازار املاک و فساد بانکی بود. (این یک نشانه واضح از خود فروشی داشته ها بود!) زمانی که تایلند نرخ ارزملی خود(بت) را کاهش داد این نگرانی ها دو چندان شد. ناگهان بانک های جهانی از نرخ را به رشد دریافت وام های جدید در آسیا نگران بودند در حالیکه هنوز وام های قدیمی پرداخت نشده بودند. آنها نگران منافع بلند مدت آینده کشورهای آسیایی بودند. اگرچه در آن زمان همچنان وضعیت خوب بود ، اما نگرانی اصلی آنها زمانی بود که رفتار سرمایه گذاران را زیر نظر گرفتند و متوجه جریانات جدیدی شدند. کم کم سرمایه گذاران گمان کردند که تایلند، اندونزی، و کره دچار وضعیت بد اقتصادی خواهند شد اگر سپرده گزاران شروع به درخواست وام های جدیدی کنند. در نهایت این امر به وقوع پیوست و همه سرمایه گذاران و سپرده گذاران شروع به برداشتن پول خود از بانکها کردند.

بانک های مرکزی که توسط فدرال رزرو هدایت میشدند خطوط اعتباری خود به سمت بانک های آسیایی را گسترش دادند و در ابتدا این عمل تاثیری روی بازارهای جهانی نداشت. اما این یک اقدام اشتباه بود : زمانیکه موسسه پول جهانی (IMF) در سال 1997 وارد تایلند شد ادعا کرد همه بخش های اقتصادی به مشکل برخورده و تقاضای اقدام فوری کرد.

نکته ای که برای من همواره جالب بوده تصویرکارتونی مجله تایم از موسسه پول جهانی بود که لباس سوپرمن را برتن داشت و به دور زمین میچرخید و هرجا آتشی(مشکل اقتصادی) میدید آنرا خاموش میکرد .اما در این مورد بحران آسیاموسسه پول جهانی اشتباه بزرگی را مرتکب شد و یک مشعل به انبار نفت برد. !!!

موسسه پول جهانی قطره های ناشی از نشت نفت را مشتعل کرد و یک حادثه خطرناک ساخت .زمانیکه پیشنهاد خود را در قالب طرح فوریتی خود را تحت عنوان افزایش نرخ بهره و ازبین بردند منابع نقدینگی وقتی که پیشنهاد کرد راه حله فوری را به بانکها تحت عنوان افزایش نرخ بهره و از بین بردن منابع نقدینگی ارائه داد . موسسه پول جهانی اقدامات خودش را انجام داد و ادعا کرد که وضعیت در آسیا بحرانی هست همانند کشورهایی مثل آرژانتین، بلغارستان و مکزیک . برای اینکه همه چیز بدتر بشود این پیام تکرار شد در نوامبر 1997 در اندونزی و در دسامبر مان سال در کره. بعد از این اتفاق این بحران در تمام آسیا گسترش پیدا کرد.

در اندونزی، کره و تایلند بازارهای سهام و ارز با وجود اعطای وام صد میلیارد دلاری بلافاصله بعد از حضور IMF در این عرصه به شدت ریزش کردند. یک درس برای ما این هست که در یک بحران، زمانی که بانکها شروع به توقف وام‌ها می‌کنند، دچار مشکل جریان نقدینگی هستند . در سقوط بازار، مهم نیست که آیا شما نقطه کاهش را به درستی حدس زدید، در هر صورت شخصی وجود ندارد که بهای سودی که متعلق به شما هست را بپردازد. و حقیقت این هست که سود ها همیشه از جیب شخص دیگری بیرون می آیند.
یک شرکت بزرگ که مولف برای آنها ترید میکرد، در نیویورک دارای بهترین تفکرات استراتژیک بود و استراتژی آنها بگونه ای تعریف میشد که اگر یک زمین لرزه مخرب اقتصاد توکیو را دریک کمای ناگهانی ببرد. اگر یک مرکز جهانی بزرگ ناگهانی ناپدید شد! آنگاه چه سرمایه گذاری میتواند بهترین پرتفوی سرمایه گذاری برای شرکت باشد؟ ( این موضوع که شاید این اتفاق ناگوار در داخل نیویورک بیفتد حتی یک لحظه هم به ذهن ما خطورنمی کرد) . در شرکت سرمایه گذاری ما تصمیم بر این شد که جریانات و مشکلات نقدینگی در کشورهای جهانی اولویت اول ما باشد برای بررسی و سرمایه گذاری. این بدان معنی هست که اگر در خلال یک شوک جهانی بزرگ بانک ها توانایی بازگشایی نداشتند به دلیل اینکه نمیتوانستند پاسخگوی مردمی باشند که برای داد و ستد و دریافت نقدینگی به آنها مراجعه میکنند. بنابراین، استراتژی ما این خواهد بود که در اولین نشانه از هر مشکلی تمام دارایی را به وجه نقد تبدیل کنیم. موجهای شوک انگیز یک شباهت در ثانیه های اولیه بوجود آمدنشان دارند و آن هرج و مرج و قابل پیش بینی بودن جهت بازار هست. هیچ کاری در برابر جریان بازار قابل انجام نیست و تنها راهکار مشورت با افراد خبره به جهت ایجاد یک چتر امن بر روی دارایی هاست. ما اسناد دارایی های کوتاه مدت را میخریم که قابلیت نقد شدن توسط دولت آمریکا را به صورت فوری دارند. ما همه چیز دیگر را میفروشیم. در ان ثانیه های کوتاه مهم درحالیکه دیگران سعی در تحلیل اتفاق افتاده دارند ، حرفه ای ها بروی یک نقشه اتوماتیک از پیش تنظیم شده عمل میکنند که نیاز به یک ثانیه فکر کردن هم ندارد.
بحران اقتصادی آسیا اتفاقی نبود که درچند ثانیه به وقوع بپیوندد ، اما شبیه سایر بحرانهای جهان در ابتدا نقدینگی بانک ها را تحت تاثیر قرارداد.این یک بحران فراگیر بود به جهت اصرار موسسه پولی جهانی به بسته شدن بانکهای کوچک و ضعیف . نتیجه این شد که بانک های اصلی و بزرگ در مرحله اول دادن وام را متوقف کردند و در مرحله دوم شروع به بازپس گیری وام های گذشته کردند برای تقویت جریان نقدینگی خودشان تا بانک ضعیف به حساب نیایند. در نتیجه، در حالیکه دولتهای آسیایی توانایی قرض گرفتن منابع مالی داشند. اقتصادهای کشورها در حال فروپاشی بودند به دلیل اینکه کسب و کارها نمی توانستند سرمایه گذاری برای جبران جریان نقدینگی کوتاه مدت خود ایجاد کنند. در نتیجه کسب و کارهای زیادی شروع به ورشکستگی کردند.
موسسه جهانی پول قهرمان ناجی بانک های جهانی نیست. او خود ما هست. ما مردمان و دولتهایی که ما به آنها رای داده ایم همان موسسه پول جهانی هستند. اما ما زمان زیادی را از دست داده ایم. موسسه پول جهانی ابزاری برای خزانه داری ایالت متحده آمریکا هست به جهت مداخله در کشورهای در حال توسعه. زمانی که ایالات متحده تصمیم به تحریم مکزیک در سال 1994 و کره در سال 1997 گرفت، از IMF در جهت این عمل همزمان به عنوان یک پوشش و یک سازو کار برای پیشبرد اهدافش استفاده کرد.

درس بزرگ از بازار جهانی

هیات اصلی در IMF توسط آراء اعضا تعیین میشود که تعداد این حق رای ها توسط ایالت متحده بر اساس مشارکت اقتصادی کشورها تعیین میشود. به طور مثال هند و چین دارای کمترین رای در این مجمع بودند (هستند؟) حتی کمتر از هلند و به همین دلیل بحران آسیا در آستانه مشکلات بزرگتری قرار گرفت. در ادامه دلیل این موضوع را متوجه خواهید شد :
در سال ۱۹۹۶، نه کشور توسعه یافته شرق آسیا ۴۰ درصد از صادراتشان را بین یکدیگر انجام میدادند . زمانیکه صادرات آنها با کمبود تقاضا در نتیجه بحران اقتصادی مواجه شد چاره ای جز فروش محصولات صادراتی خود به مشتریان معدود غربی و جهانی نداشتند خصوصا امریکا .”زمین آزاد جهان برای محصولات مازاد” ، اروپا کمتر و بنابراین قیمت ها بسیار پایین آمدند. سپس اروپا هم شروع به خرید کردند.هرچه بحران آسیا بدتر میشد آنها ناچار به تولید بیشتر برای بازپرداخت وام‌هایشان میشدند. کشاورزانی که روی صادرات محصولاتشان حساب بازکرده بودند بازارهایشان را از دست دادند. شرکت های(تجهیزات پزشکی تا کفش نایک) که در میان مشکلات زیاد از جمله در حال مشاهده بازار رو به رشدشان بودند نابود شدند. زمانیکه یک کشور مجبور به کاهش ارزش پولش میشود هرچیزی جز پول ارزشش افزایش پیدا میکند .اما قیمت محصولاتی که تولید می کنند کاهش پیدا میکند و بنابراین شرکت مجبور به تولید تعداد بیشتری از آنها میشود. در نتیجه محصولاتی که شروع به جریان سازی در کشور آمریکا کرد در آن زمان، دانه هایی را کاشتند که باعث بوجود آمدن بازار تکنولوژی امروزی شده است.

علیرغم بحران اقتصادی آسیا در سال ۱۹۹۸ و در کمال تعجب عامه بازارهای آمریکا در سال ۱۹۹۹ هنوز در حال ثبت سقف‌های بالاتر بودند. البته معدود افرادی این ارتباطات را متوجه شدند. افول شاخص Nasdaq میتوانست در سال ۱۹۹۸ آغاز بشود اما چون عامه مردم اعتقادی به جهانی شدن و این مفهوم نداشتند، تناسب و هماهنگی شاخص های جهانی را از دست دادیم.
زمانیکه چین اعلام کرد میخواهد ارزش پول خود را کاهش بدهد آمریکا در آستانه یک بحران جهانی قرار گرفت .آیا این اقدام چین نتیجه اعلام وضعیت بحرانی اقتصادی جهان بود ؟ یا یک هشدار به IMF برای خروج از اقتصاد چین(آسیا) ؟

احتمالا هردوی اینها،

اما به هر صورت این یک راه موثر بود برای ارسال یک پیام به خزانه داری آمریکا و سیاستمدارانش از طریق IMF که بار سفرببندند و به خانه برگردند.(در این کشور و اقتصاد آسیا جایگاهی ندارند.)

موج های ناگهانی بازار جهانی – ترجمه توسط امیر حسین خوش دست

 

نظرات بسته شده است.