تجارت بین الملل چیست؟ ماجراجویی در دنیای آدم بزرگ ها

  زمان مطالعه دقیقه
میثم منصوری
 10 / 03 / 2020
  زمان مطالعه دقیقه
میثم منصوری
 10 / 03 / 2020

راهنمای تجارت بین الملل برای سرمایه‌ گذاران

آشنایی با تجارت بین الملل برای سرمایه‌ گذاران

تجارت بین الملل چیست؟

تجارت بین‌الملل به کشورها کمک می‌کند تا بازارهای مربوط به آن دسته از کالاها و خدماتی که ممکن است در داخل این کشورها وجود نداشته باشند را گسترش دهند. بازار به واسطۀ تجارت بین‌المللی با رقابت بیشتر و در نتیجه با قیمت‌های رقابتی‌تری مواجه خواهد شد و این شرایط نیز باعث خواهد شد که محصولی ارزان‌تر تقدیم مصرف‌کنندگان شود.

نکات کلیدی تجارت بین الملل

  • تجارت بین‌المللی عبارت است از مبادلۀ کالاها و خدمات بین کشورهای مختلف
  • تجارت بین‌المللی این فرصت را برای کشورها و مصرف کنندگان فراهم می‌کند تا با کالاها و خدماتی که در کشورهای خودشان موجود نیستند یا در داخل کشورشان با قیمت بالاتری به فروش می‌رسند، آشنا شوند.
  • اولین بار، اقتصاددانان سیاسی همچون آدام اسمیت و دیوید ریکاردو به اهمیت تجارت بین‌المللی پی بردند.
  • با این وجود، برخی معتقدند که تجارت بین‌المللی می‌تواند برای ملل کوچک‌تر زیان‌بار باشد و آنها را در سطح جهانی با یک ضعف بزرگتر مواجه سازد.

تجارت بین‌المللی چگونه عمل می‌کند

صادرات و واردات در تجارت بین الملل
container terminal?Wharf, transport

تجارت بین‌المللی باعث به وجود آمدن یک اقتصاد جهانی شده است که در این اقتصاد عرضه و تقاضا و در نتیجه قیمت‌ها، هم بر رویدادهای جهانی تاثیر می‌گذارند و هم از این رویدادها تاثیر می‌پذیرند. به عنوان مثال، تغییر سیاست در آسیا می‌تواند منجر به افزایش هزینۀ نیروی کار و در نتیجه افزایش هزینه‌های تولید در یک شرکت تولید کفش کتانی آمریکایی شود که کارخانه آن در مالزی قرار دارد و این شرایط نیز در نهایت موجب افزایش قیمت در فروشگاههای داخلی کشور شما خواهد شد. از سوی دیگر، کاهش هزینۀ نیروی کار احتمالاً باعث می‌شود که شما پول کمتری در ازای خرید کفش‌های نوی خودتان پرداخت کنید.

محصولی که به یک بازار جهانی فروخته می‌شود، محصول صادراتی نامیده می‌شود و محصولی که از یک بازار جهانی خریداری می‌شود، محصول وارداتی نام دارد. محصولات صادراتی و وارداتی در حساب جاری کشور و در قسمت ترازنامه مالی و پرداخت‌ها لحاظ می‌شوند.

مزیت نسبی: افزایش کارآیی تجارت جهانی

تجارت جهانی به کشورهای ثروتمند کمک می‌کند تا از منابع، نیروی کار، فناوری یا سرمایه- به شکل نتیجه‌بخش‌تری استفاده کنند. از آنجاییکه کشورها دارایی‌ها و منابع طبیعی مختلفی (زمین، نیروی کار، فناوری و سرمایه) در اختیار دارند، لذا برخی از کشورها ممکن است در مقایسه با سایر کشورها یک کالا را به شکل کارآمدتری تولید کنند و در نتیجه آن را با قیمت ارزان‌تری به فروش برسانند. اگر کشوری نتواند یک قلم کالا را به شکل نتیجه‌بخشی تولید کند، آنگاه می‌تواند آن را از طریق تجارت با کشور دیگری که از عهدۀ این کار برمی‌آید، به دست بیاورد. این کار در تجارت جهانی اصطلاحاً تخصصی‌یابی نامیده می‌شود.

به این مثال ساده توجه کنید. کشورهای A و B هر دو ژاکت‌های پنبه‌ای و شراب تولید می‌کنند. کشور A هر سال ده ژاکت و شش بطری شراب تولید می‌کند، در حالیکه کشور B هر سال شش ژاکت و ده بطری شراب تولید می‌کند. هر دوی این کشورها می‌توانند در مجموع 16 واحد کالا تولید کنند. با این حال، کشور A سه ساعت زمان صرف تولید ده ژاکت و دو ساعت زمان صرف تولید شش بطری شراب می‌کند (کلاً پنج ساعت). از سوی دیگر، کشور B یک ساعت صرف تولید ده ژاکت و سه ساعت صرف تولید شش بطری شراب می‌کند (کلاً چهار ساعت).

اما این دو کشور متوجه شده‌اند که می‌توانند با تمرکز بر آن دسته از محصولاتی که به کمک آنها به مزیت نسبی دست پیدا می‌کنند، تولید خود را افزایش دهند. بنابراین، کشور A تصمیم می‌گیرد که فقط شراب تولید کند و کشور B نیز تصمیم می‌گیرد، فقط ژاکتهای پنبه‌ای تولید کند. حال، هر کشور می‌تواند خروجی خاصی از 20 واحد در هر سال داشته باشد و به نسبت‌های تجاری مساوی از هر دو محصول دست پیدا کند. بدین طریق، هر کشور اکنون به 20 واحد از هر دو محصول دست یافته است.

بنابراین، متوجه خواهیم شد که در مورد هر دو کشور هزینۀ فرصت تولید هر دو محصول بیشتر از هزینۀ تخصصی‌سازی است. به ویژه، در مورد هر کشور هزینۀ فرصت تولید 16 واحد ژاکت و شراب معادل 20 واحد از هر دو محصول است (پس از تجارت). تخصصی‌یابی، هزینۀ فرصت این کشورها را کاهش می‌دهد و در نتیجه کارآیی آنها در به دست آوردن کالاهایی که نیاز دارند را افزایش می‌دهد. وقتی عرضه بیشتر می‌شود، قیمت هر محصول کاهش می‌یابد و این یک امتیاز برای مصرف کنندۀ نهایی خواهد بود.

دقت داشته باشید که در مثال بالا کشور B توانسته هر دو محصول یعنی شراب و ژاکت پنبه‌ای را با کارآیی بیشتری نسبت به کشور A (که زمان کمتری صرف تولید کرده است) تولید کند. این موقعیت اصطلاحاً مزیت مطلق نامیده می‌شود و کشور B می‌تواند به واسطۀ بالاتر بودن سطح فناوری خود به این نوع مزیت دست پیدا کند.

نکتۀ مهم: طبق تئوری تجارت بین‌المللی، حتی اگر کشوری از مزیت مطلق نسبت به کشور دیگری برخوردار باشد، باز هم می‌تواند از تخصصی‌یابی بهره ببرد.

مزیت نسبی از کجا آمده است؟

قانون مزیت نسبی به یک اقتصاددان سیاسی انگلیسی به نام دیوید ریکاردو نسبت داده شده است. مزیت نسبی در کتاب ریکاردو تحت عنوان “اصول اقتصاد سیاسی و مالیات‌ستانی”،  که در سال 1817 منتشر شده است، مورد بحث قرار گرفته است؛ اما برخی معتقدند که احتمالاً استاد ریکاردو، جیمز ویلی، بنیانگذار این تحلیل است.

دیوید ریکاردوی معروف نشان داده است که انگلستان و پرتغال چگونه از تخصصی‌یابی و تجارت بر اساس مزیت‌های نسبی خود سود برده‌اند. در این حالت، پرتغال قادر بوده که شراب را با هزینۀ پایینی تولید کند و انگلستان نیز قادر بوده پوشاک را با هزینه‌های پایین‌تری تولید کند. ریکاردو پیش‌بینی کرده بود که هر کشور سرانجام به این حقیقت پی خواهد برد و تلاش خود برای تولید محصول پرهزینه را متوقف خواهد ساخت.

بنابراین، انگلستان پس از چند سال تولید شراب و پرتغال نیز تولید پوشاک را متوقف کردند. هر دوی این کشورها متوجه شده بودند که به نفعشان است که تولید این اقلام در داخل کشورشان را متوقف کنند و در عوض به تجارت با یکدیگر بپردازند.

حقایق آشکار در یک تجارت بین کشورها

برخی از پژوهشگران به تازگی دریافته‌اند که ایدۀ مزیت نسبی در واقع به ذهن ریکاردو خطور نکرده است. بلکه ویراستار کتاب ریکاردو که یک اقتصاددان سیاسی و یک فیلسوف اخلاقی به نام جیمز میل است، این ایده را مطرح کرده است.

مثال معاصر دیگری از این مورد مزیت نسبی چین در مقابل ایالات متحدۀ امریکا در خصوص نیروی کار ارزان است. کارگران چینی کالاهای مصرفی ساده‌ای با هزینۀ فرصت خیلی پایین‌تری تولید می‌کنند. مزیت نسبی ایالات متحده به شکل نیروی کار تخصصی و سرمایه‌بَر است. کارگران آمریکایی کالاهای پیشرفته یا فرصت‌های سرمایه‌گذاری با هزینۀ فرصت پایین‌تری تولید می‌کنند. تخصصی‌یابی و تجارت در این خطوط تولید به نفع هر دو کشور خواهد بود.

تئوری مزیت نسبی به ما کمک می‌کند تا توضیح دهیم چرا حمایت‌گرایی به شکل مرسوم خود موفق نبوده است. اگر کشوری از یک قرارداد تجارت بین‌المللی بیرون بیاید یا اگر دولتی تعرفه‌هایی را اِعمال کند، آنگاه از سود داخلی بی‌واسطه به صورت ایجاد مشاغل یا صنایع جدید بهره خواهد برد. اما این راه‌حل معمولاً یک راه‌حل طولانی مدت برای یک مشکل تجاری نخواهد بود. این کشور در نهایت رشد خواهد کرد ولی در مقایسه با کشورهای همسایۀ خود در وضعیت نامطلوبی به سر می‌برد: کشورهایی که قبلاً بهتر از این کشور بوده‌اند، اکنون می‌توانند این اقلام را با هزینۀ فرصت کمتری تولید کنند.

انتقادهایی که به تئوری مزیت نسبی وارد شده‌اند

چرا جهان با این کشورها وارد تجارت باز نمی‌شود؟ چه وقت تجارت آزاد وجود دارد؟ چرا برخی از کشورها همچنان به نفع کشورهای دیگر، فقیر باقی مانده‌اند؟ دلایل زیادی وجود دارند ولی تاثیرگذارترین این دلایل چیزی است که اقتصاددانان آن را رانت‌خواهی نامیده‌اند. رانت‌خواهی زمانی رخ می‌دهد یک گروه در دولت نفوذ می‌کنند و آن را تحت فشار قرار می‌دهند تا از منافع آن‌ها حمایت کند.

مثلاً تولیدکنندگان کفش‌های آمریکایی، برهان تجارت آزاد را درک می‌کنند و با آن موفق هستند- ولی این را نیز می‌دانند که منافع محدود آنها به شکل منفی تحت تاثیر کفش‌های خارجی ارزان‌تر قرار خواهد گرفت. حتی اگر این واقعیت وجود داشته باشد که کارگران صنعت کفش در تولید کامپیوتر سودمندتر از تولید کفش باشند، ولی باز هم افرادی که در صنعت کفش مشغول به سرمایه‌گذاری هستند، دوست ندارند که شغل خود را از دست بدهند یا شاهد کاهش سودها در کوتاه مدت باشند.

این میل می‌تواند باعث شود که تولیدکنندگان کفش با تلاش برای نقض مالیات‌های خاصی که در مورد محصولاتشان وضع شده‌ و یا با مطرح کردن انتظارات بیشتر (یا حتی تحریم‌های آشکار) در مورد کفش‌های خارجی به سراغ لابی‌گری بروند. شور و اشتیاق کارگران آمریکایی به حفظ مشاغل خود-حتی در دراز مدت- باعث کاهش بهره‌وری نسبی این کارگران شده است و همچنین باعث شده که مصرف کنندگان آمریکایی به واسطۀ این نوع تاکتیک‌های حمایت‌گرایان، نسبتاً فقیرتر از سایر مصرف کنندگان باشند.   

سایر مزایای احتمالی تجارت جهانی

مزیت تجارت جهانی برای کشورها

تجارت بین‌المللی نه تنها موجب افزایش کارآیی کشورها می‌شود، بلکه به کشورها اجازه می‌دهد تا در یک اقتصاد جهانی شرکت کنند و فرصت سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی (FDI) را نیز مهیا می‌کند که عبارت است از مقدار پولی که افراد در دارایی‌ها و شرکتهای خارجی سرمایه‌گذاری می‌کنند. لذا در تئوری تجارت خارجی، کشورها می‌توانند به شکل نتیجه‌بخش‌تری رشد کنند و راحت‌تر تبدیل به اعضای یک اقتصاد رقابتی شوند.

به نظر دولتی که در آنجا سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی انجام شده است، FDI ابزاری است که به کمک آن، ارز خارجی و تخصص خارجی وارد آن کشور می‌شود. FDI سطوح اشتغال را افزایش می‌دهد و از لحاظ تئوری منجر به افزاش رشد در زمینۀ تولید ناخالص داخلی می‌شود. به نظر سرمایه‌گذار، FDI امکان توسعه و رشد یک شرکت را فراهم می‌کند و این نیز به معنای افزایش درآمدها است.

تجارت آزاد در مقابل حمایت‌گرایی

مانند تمام نظریه‌های دیگر این تئوری نیز با دیدگاههای ضد و نقیضی مواجه شده است. تجارت بین‌المللی با دو دیدگاه ضد و نقیض راجع به سطح کنترلی که باید بر تجارت اِعمال نمود، مواجه است: تجارت آزاد و حمایت‌گرایی. تجارت آزاد نوع ساده‌تر دو نظریه دیگر است: رویکرد لِسه فر یا همان اقتصاد بی‌قید که هیچ نوع محدودیتی برای تجارت قائل نمی‌شود. ایدۀ اصلی این نظریه این است که فاکتورهای عرضه و تقاضایی که در مقیاس جهانی عمل می‌کنند، تضمین خواهند کرد که تولید به شکل نتیجه‌بخشی رخ خواهد داد. لذا لازم نیست هیچ کاری برای حمایت یا ارتقاء تجارت و رشد انجام شود، زیرا نیروهای بازار این کار را به صورت اتوماتیک انجام خواهند داد.

در مقابل، حمایت‌گرایی بدین معناست که مهار و تنظیم تجارت بین‌المللی حائز اهمیت است زیرا به کمک آن مطمئن می‌شویم که بازار به درستی عمل می‌کند. طرفداران این تئوری معتقدند که ناکارآمدی‌های بازار می‌توانند سد راه دستیابی به منافع تجارت بین‌المللی شوند و لذا هدف این افراد هدایت بازار است. حمایت‌گرایی به شکل‌های مختلفی وجود دارد، ولی متعارف‌ترین نوع حمایت‌‎گرایی، تعرفه‌ها، یارانه‌ها و سهمیه‌ها هستند. این نوع استراتژی‌ها سعی می‌کنند هر نوع ناکارآمدی در تجارت بین‌المللی را برطرف کنند.

از آنجاییکه در تجارت بین‌المللی فرصت تخصصی‌یابی و در نتیجه استفادۀ کارآمدتر از منابع فراهم شده است، لذا این نوع تجارت پتانسیل لازم برای به حداکثر رساندن ظرفیت یک کشور جهت تولید و اکتساب کالاها را دارد. اما مخالفین تجارت آزاد جهانی معتقدند که تجارت بین‌المللی هنوز از ناکارآمدی‌هایی برخوردار است که کشورهای در حال توسعه، قربانی این ناکارآمدی هستند. نکتۀ مهم این است که اقتصاد جهانی به طور مداوم در حال تغییر است و زمانی که اقتصاد جهانی توسعه می‌یابد، اعضای دخیل در این اقتصاد نیز باید پیشرفت کنند.