10 نکته آموزشی بازار سرمایه از نگاه استاد نیما آزادی
اولین نکته آموزشی:ابعاد تحلیل و معامله در بازار سرمایه
در بازار سرمایه ،اگر تحلیلی انجام شد و هدفی برای تحلیل تعیین گردید، تحلیل گر پیش بینی اش از هدف در تخمین اولیه ای که انجام داده مشخص است.
به عنوان نمونه اگر سهمی در 200 تومان تحلیل شد که می تواند تا 250 رشد کند تخمین اولیه تحلیل گر از میزان رشد 25% است.
که اگر سهم رشد کرد و به 500 تومان رسید این هدف در ” ابعاد تحلیل “آن تحلیل گر نبوده بلکه مربوط به یک درجه بالاتر است.
بنابراین اگر تحلیل گری سهمی تحلیل کرد که رشد می کند و در 200 قیمت ورود داده شد و در 250 تومان قیمت مناسب برای فروش دو نکته باید مد نظر قرار گیرد:
1- آیا 250 که هدف این تحلیل هست ، در درجه بالاتر کشش اعداد بالاتر وجود دارد یا خیر.(آپدیت تحلیل)
2- وقتی سهم به 500 رسید به خود و طرفدارهای خود تبریک نگوید که ببینید در 200 معرفی شد و اکنون 150% بالا رفته است چرا که هدف تخمین اولیه 250 بود و نه 500 !
- نکته اخلاقی
به سیستم پایبند باشیم، به اهداف پایبند باشیم، به تحلیل پایبند باشیم تا زمانی که اجزا و ارکان تحلیل معتبر هستند.
اگر سهمی را تشخیص دادیم که رشد می کند تا فلان قیمت در فلان قیمت فروختیم و توصیه به فروش کردیم کاملاً رفتار حرفه ای انجام دادیم چرا که در آن قالب و ابعاد تحلیل این تحلیل صورت گرفته است.
دومین نکته آموزشی: دوره معاملاتی در بازار سرمایه
در یک پلن معاملاتی یکی از اجزای مهم در تدوین سیستم، مشخص کردن دوره معامله گری است. یک تریدر باید بداند سهمی که می خرد برای چه دوره ای سرمایه گذاری میکند.
تا زمانی که دوره زمانی تعریف نشود عدد و رقم بازدهی بی معنی است.
فرض کنید شخصی به شما می گوید سهمی سراغ دارم که 30% بازدهی دارد.
اگر قرار باشد این 30% در 2 ماه اتفاق بیفتد یک بازدهی خوب است
اما چنانچه این 30% بنا باشد در 2 سال اتفاق بیفتد هیچ جذابیتی ندارد.
بنابراین آن چیزی که به بازدهی اعتبار می دهد زمان درگیر آن بازدهی است.
- نکته اخلاقی
اگر تحلیلی انجام می دهید و یک بازدهی برای یک نمودار متصور هستید باید بتوانید تفسیر کنید که آن بازدهی در چه زمانی محقق می شود و ان تحلیل از چه زمانی از اعتبار می افتد. چنانچه تحلیل شما فاقد رکن زمان باشد کل تحلیل از درجه اعتبار ساقط است چون متری برای ارزشمندی ان بازدهی وجود ندارد.
سومین نکته آموزشی: فرض غلط در مدیریت سرمایه
یک تکنیک ساده ای در بازار سرمایه برای تازه واردین مطرح می کنند و آن اینکه اگر می خواهی مدیریت سرمایه کنی، مثلا 100 میلیون وارد بورس کردی 5 تا 20 میلیون کن و 5 سهم مختلف بخر!
این فرضیه غلط محض است!
آن چیزی که در مبحث مدیریت سرمایه به عنوان اشتباه جا افتاده توزیع یکسان گزینه هاست.
چیزی که شما باید ملاک قرار دهید این نیست که به شکل نرمال در N گزینه پخش کنید.
چیزی که در بحث مدیریت سرمایه باید مد نظر قرار گیرد میزان ریسک هر ترید است. مثلا شما تعیین می کنید که می خواهم 3% سرمایه را در سهمی ریسک کنم. که اگر قیمت به حد ضرر رسید نهایتاً 3% سرمایه ام از دست برود.
با این تکنیک ممکن است یک بار در سهمی 20% پول تان درگیر باشد یک بار 5% درگیر باشد یک بار 40% درگیر باشدو …
یکی از دلایلی که معامله گران با نرخ برد بالا، عملکرد ضعیف و گاهی زیان ده دارند بخاطر رعایت نکردن همین موضوع است.
چهارمین نکته آموزشی: چقدر خوب عمل کردید؟
آن چیزی که در معامله گری باید مد نظر قرار دهید این است که شما با هیچ شخصی مقایسه نمی شوید فقط با خودتان باید مقایسه شوید.
اگر خود شخص شما در ترید بهتر از گذشته خود باشید رسماً موفق هستید.
یک عبارتی داریم به اسم “حد خوشی”
حد خوشی میانگین عملکرد 4 دوره گذشته است.
فرض کنید شما عملکرد 4 فصل اخیرتان در بورس بدین شکل است :
پاییز 97 بازدهی 10- %
زمستان 97 بازدهی 15+%
بهار 98 بازدهی 35+%
تابستان 98 بازدهی 16+ %
و در همین دوره بازدهی شاخص بدین شکل بوده :
پاییز 97 بازدهی 15- %
زمستان 97 بازدهی 12+%
بهار 98 بازدهی 30+%
تابستان 98 بازدهی 11+ %
اختلاف بازدهی های شما و شاخص کل بدین شکل است:
پاییز 97 بازدهی 5+ %
زمستان 97 بازدهی 3+%
بهار 98 بازدهی 5+%
تابستان 98 بازدهی 5+ %
میانگین 4 دوره قبل اختلاف بازدهی شما و شاخص می شود 4.5%
مفهومش چیست؟
یعنی اگر شما بتوانید در دوره پاییز 98 از شاخص 4.5% بیشتر بازدهی بدست بیاورید موفق بودید
حال اگر شاخص 15% افت کرد شما زیر 10.5% افت کنید و اگر شاخص 20% رشد کرد شما بیش از 24.5% رشد کنید.
در یک بازار منفی شدید نمی توان سود خوب کرد ولی می توان زیان کم کرد که با یک دوره رونق خوب سریع حساب را برگرداند.
پنجمین نکته آموزشی: آیا دو 25% یکسان است؟
فرض کنید دو تحلیل داریم از دو شخص مختلف در بازار سرمایه
نفر اول :
سهم A از 200 تا 250 رشد می کند.
نفر دوم :
سهم B از 200 تا 250 رشد می کند.
هر دو تحلیل به هدف مورد نظر می رسد و 25% بازدهی ثبت می کند.
اما آیا 25% این دو تحلیل یکسان است؟
مورادی که ممکن است باعث گردد این 25% ها یکسان نباشد عبارتند از :
1- بازدهی های مورد نظر هر یک در چه زمانی محقق شده است؟
2- قبل از اینکه به هدف 25% برسد چه مقدار از قیمت خرید افت کرده؟
3- چه حجمی از سرمایه مان را در هر یک از دو سهمی که 25% بازدهی داده سرمایه گذاری کردیم؟
4- نسبت R/R ما در هریک از دو گزینه به چه شکلی بوده؟
ششمین نکته آموزشی: حد ضرر کجاست؟
در هر سیستم معاملاتی بر مبنای اجزا و ارکان سیستم حد ضرر تعریف می شود. چیزی به اسم اشتراک حد ضرر در سیستم های مختلف نداریم.
به عنوان نمونه اگر کسی الیوتی ترید می کند، کسی کلاسیک ترید می کند، کسی فاندامنتال ترید می کند
کسی کوتاه مدتی معامله می کند، کسی بلند مدتی است
همه اینها حد ضررهای متفاوتی دارند.
اگر شخصی برای 5% بازدهی وارد بازار می شود حد ضرر40% بی معنی است!
اگر شخصی برای 200% بازدهی وارد بازار می شود حد زیان 5% بی معنی است!
دوره معامله گری، هدفی که دنبال می کنید مشخص کننده این است که حد ضرر نرمال چند باید باشد.
عموماً حد ضرر به حد سود نرمال را بین 1 به 1 تا 1 به 3 در سیستم های معاملاتی مختلف در نظر می گیرند.
- نتیجه اخلاقی:
اگر شخصی می پرسد حد ضرر خرید فلان سهمم کجا باشد، پاسخ مشخص است
رجوع کن به سیستم معاملاتی!
هفتمین نکته آموزشی تست سیستم معاملاتی
اگر سیستم معاملاتی طراحی کردید مطلقاً قبل از تست سیستم (Back Test) دنبال استفاده از آن در بازار نباشید. وقتی سیستمی نوشته شده برای بررسی اینکه سیستم عملکرد خوبی دارد حتماً روی دیتای قدیمی بازار تست کنید که این سیستم نوشته شده عملکردش به چه شکلی است.
چند نکته خیلی مهم در خصوص بک تست مد نظر باشد :
1- سیگنال های داده شده در بک تست دستکم بین 30 تا 50 سیگنال باید باشد و هر چه سیگنال های صادر شده بیشتر باشد بک تست قوی تر است.
2- تست سیستم در هر دو مدل بازار روند دار قوی و خنثی باید انجام شود.
3- از سلامت کامل دیتا باید مطمئن باشید برخی مواقع به دلیل نقص در دیتا خروجی تست مشکل دارد.
هشتمین نکته آموزشی فراز و فرود بازار سرمایه
اگر در فراز بازار و مواقعی که بازار بالایی است از خود و عملکرد خود رضایت داریم و تمام موفقیت مرهون زحمات شبانه روزی خودمان است و به توانایی های خود می بالیم احسنت بر ما!
چنانچه در دوره رکودی و پایینی بازار به دنبال مقصر برای کاهش ارزش سبد خود هستیم یک معنی بیشتر ندارد!
فاصله معنا داری با تریدر شدن داریم!
ما به عنوان یک تریدر مسئول برد و باخت های خود هستیم همانقدر که در سودها عملکرد مان از توانایی های ماست در ضرر و زیان ها هم هیچ کس غیر خود ما مسئول نیست!
نهمین نکته آموزشی نسبت پرداخت PayOff Ratio
این نسبت حاصل تقسیم میانگین سود معاملات سودده به میانگین زیان معاملات زیان ده است. اکثر معامله گران جه در بازار بورس تهران و چه در بازارهای جهانی از مناطق آسیب پذیرشان است. و عمده ناکارامدی این تریدرها در ضعف شان در این نسبت است.
به بیان ساده تر افرادی که در سودها میانگین شان عدد کمی است مثلا سهام را با 5-6 درصد سود می فروشند(میانگین) ولی در زیان ها صبورند و عموماً زمانی که تصمیم می گیرند خارج شوند سهم افت زیادی کرده مثلاً( 30-40 درصد زیان) باعث می شود نسبت پرداخت بشدت پایینی داشته باشند و این عامل باعث می گردد اشخاص عموماً دنبال روش هایی باشند که نرخ برد بالا دارد و دنبال سیستم هایی می گردند که خطای ناچیزی دارند و چون این مهم نشدنی است در دراز مدت معامله گرانی که Pay Off Ratio پایین دارند بازنده های بازار هستند.
دهمین نکته آموزشی معامله گر چه درجه ای؟
هر تریدر باید مشخص کند که معامله گر چه درجه ای است و برای چه دوره ای معامله میکند. اینکه شما کوتاه مدتی هستید، میان مدیت هستید یا بلند مدتی درجه معامله گری شما را مشخص می کند.
یکی از اشتباهات رایج تریدرها شیفت دوره سرمایه گذاری است مثلاً برای 3 روز سهیم می خرد که 10% بگیرد ولی بیش از 3 ماه است سهامدار آن سهم است!
برای اینکه واضح شود موضوع یک مثالی بزنم برای شما
کابل البرز در 7 سال اخیر 3290% بازدهی داده یعنی کسی که 7 سال پیش می خرید و سهامش را نمی فروخت 3290% سود کسب می کرد.
در این هفت سال دستکم دو بار ریزش قوی در سهم اتفاق افتاد که دور اول 54% قیمت سهم افت کرد یعنی اگر شما سهم را می خریدید 54% از پولتان می رفت دور دوم ریزش 57% بود
در این 7 سال بارها ریزش های محدود 20-25 درصدی هم داشت
اما اگر تریدر مشخص نکند دوره معاملاتی یا درجه تحلیل اش کدام است قطعاً غرق در بالا پایین های بازار میشود
اگر نوسانات ریز مهم نیست بی خیال نوسانات ریز
اگر نوسان گیر ریز هستید بیخیال 3290% بازدهی هفت ساله!
یکی از موارد با اهمیتی که باید در سیستم معاملاتی خود تعریف کنید دوره یا درجه معاملاتی شماست.
تفاوت تحلیل با ترید در بازار سرمایه
تحلیل و ترید دو مقوله جداست. طبق آمارهایی که توسط برخی نهادهای مرتبط صورت گرفته در حدود 85% از تحلیل گرهای متوسط به بالا، تریدرهای ضعیفی هستند.
حال باید ریشه یابی کرد که اصولاً چرا شخصی که تحلیل گر خوبی است عموماً نمی تواند ترید خوبی بزند!
تا حال از خودتون پرسیدین که چرا خیلی وقت ها سهمی که در یک زمان کم 100% رشد می کند شما تنها 20% از مسیر را گرفتید؟
چرا وقتی سهمی 40% سقوط می کند و شما سهامدار هستید عموماً کل 40% را بدرقه می کنید؟
ترید چیست؟
سهمی را با فیلتری که تعیین کردیددر بازار سرمایه انتخاب می کنید
قیمت مناسب خرید را با فیلتری که مشخص کردید تعیین می کنید.
حجم خرید را بر مبنای پلن مدیریت سرمایه مشخص می کنید.
حد زیان را طبق پلن تعریفی سیستم معاملاتی مشخص می کنید.
حد سود یا روش خروج از معامله را طبق پلن معاملاتی تعیین می کنید.
زمان بی اعتبار شدن ترید را طبق پلن معاملاتی مشخص می کنید.
تحلیل چیست؟
می گویید مثلاً این سهم ارزان است بر اساس مدل های تحلیل خود. لزوماً بر مبنای این تحلیل شما ممکن است تریدی طبق پلن معاملاتی شما صورت نگیرد!
در ترید پس از ورود ما سه وجه اصلی داریم که در چارت پیوست مشخص است تا زمانی که یکی از سه وجه تاچ نشود باید پایبند باشید در غیر اینصورت شما نسبت به آن موقعیت معاملاتی متعصبانه رفتار می کنید.
برای مطالعه بیشتر می توانید به مقاله سه درس زندگی که می شود از معامله گری یاد گرفت مراجعه کنید