وفاداری به سهام در سرمایه گذاری

  زمان مطالعه دقیقه
میثم منصوری
 24 / 12 / 2019
وفاداری به سهم در سرمایه گذاری
  زمان مطالعه دقیقه
میثم منصوری
 24 / 12 / 2019

وفاداری به سهام در سرمایه گذاری

وفاداری به سهم در سرمایه گذاری

وفادار ماندن به یک سهم در سرمایه گذاری که اصلاح بازاری متفاوتی به جای آن مورد استفاده قرار می‌گیرد یکی از کلیدواژه‌هایی است که در شرایط کنونی به خصوص میان معامله‌گران تازه‌وارد رونق گرفته است. بسیاری را مشاهده می‌کنیم که اظهار دارند اگر همان سهمی که در سال 97 داشتند را نگه می‌داشتند یا همان سهمی که در ابتدای سال در پرتفو خود داشتند را حفظ کرده بودند و از این شاخه به شاخه دیگر نمی‌پریدند چه بسا که سود بیشتری را کسب می‌کردند و بر این اساس خود را به وفاداری و سهام‌داری در یک سهم مشخص اجبار می‌کنند. اما واقعا وفادار ماندن به یک سهم مفید است.

چرا وفاداری با سهام در این زمان سودآور است

در پاسخ به این سوال لازم است نخست باید این موضوع بررسی شود که چرا ماندن با سهم سود زیادی ایجاد می‌کرد. فضای تورمی اخیر در کنار موج نقدینگی که ارزش معاملات بورس را به سطح 2 هزار میلیارد تومان رساند اگر در کنار عدم گنجایش بازار سهام کشورمان برای این حجم از نقدینگی گذاشته شود مشخص می‌شود که چرا سهام جهش این‌چنینی را تجربه کرده است و انتظارات تورمی که از آینده به وجود آمده در کنار موج‌های سفته‌بازی باعث شده که برخی از نمادها به خصوص کوچک‌ترهای بازار بدون توجه به هشدارهای حباب قیمت به رشد خود دهند در نتیجه طبیعی است ماندن و وفادار ماندن به سهم دلیل اصلی سود در ذهن یک معامله‌گر بدون پشتوانه تحلیلی باشد. برای مثال ساده‌تر بهتر است که وضعیت بازار سهام را با بازار مسکن مقایسه کنیم.

وفاداری به سهام در بازار مسکن

در بازار مسکن نسبت قیمت به اجاره همسان نسبت قیمت به درآمد در بازار سهام گرفته می‌شود. نسبت قیمت به اجاره در بازار مسکن بسیار بالا است اما سرمایه‌گذاری که خانه خریده آن را نگه می‌دارد و احتمالا همه با این موضوع آشنایی دارند که «ملک همیشه خوب است». اما علت شکل‌گیری چنین گزاره‌ای در ذهن فعالان اقتصادی کشور از آن‌جاست که مسکن همیشه صعود کرده است. اگر همه کارشناسان هم از عدم نقدشوندگی و قیمت پایین آن خبر می‌دادند اما مسکن به رشد خود ادامه داد. اما ریشه رشد همیشگی مسکن دقیقا به وضعیت سیاست‌گذاری در اقتصاد کشور بازمی‌گردد. اقتصاد کشور همیشه آبستن تورم‌های سنگین بوده که دلایل آن نیز مشخص است. به صورت خلاصه وابستگی شدید اقتصاد کشور و بودجه دولت به نفت و سیستم بیمار بانکی و عدم اتخاذ سیاست‌های درست و منطبق با استانداردهای جهانی دو دلیل عمده برای رشدهای فزاینده پایه پولی و نقدینگی در اقتصاد کشور بوده که تورم‌های افسارگسیخته را نتیجه داده است. اثر این تورم‌ها هم باعث شده ملک و مسکن همیشه صعودی باشد. در حالی‌که در اقتصادهای دیگر دنیا هم حباب مسکن تعریف و شرایطی دارد در ایران اما هیچ‌کس به احتمال تشکیل حباب مسکن اعتنا نمی‌کند، حتی اگر مسکن با قیمتی که مطرح می‌شود به فروش نرسد اما تقریبا همه به این اطمینان رسیده‌اند که در وضعیت ناکارآمد سیاست‌گذاری اقتصاد کشور (البته به صورت ناخودآگاه) سرانجام این قیمت‌ها روزی خریدار پیدا می‌کند. در این میان کمتر کسی به خواب سرمایه توجه می‌کند و همین هم باعث شده که بازار مسکن همیشه در نگاه سرمایه‌گذار ایرانی جذاب باشد، آن هم در شرایط کنونی که خرید مسکن به خصوص در شهرهای بزرگ برای عموم جامعه به آرزوی دست‌نیافتنی تبدیل شده است.

وفاداری به سهام در بازار بورس

اما بازار سهام نیز به نظر وارد چنین فازی شده است. معامله‌گران سهام با الگوی ذهنی که از مسکن داشته به سهام وارد شده‌اند و طی یک سال و نیم اخیر جز مقاطعی کوتاه همیشه صعود سهام را مشاهده کرده‌اند، به خصوص از ابتدای سال 98. از این معامله‌گر چه انتظاری وجود دارد حتی اگر هیچ‌کاری نداشت و سرمایه‌ای اندک را در بورس قرار می‌داد سودی کلان به دست می‌آورد. پس وفاداری به سهام در ذهن وی نقش می‌بندد و در حالی‌که از سهمی که دارد چندین برابر سرمایه اولیه سود کسب کرده نسبت به آن احساس دین می‌کند و سهم را نمی‌فروشد.

سهم نمی‌تواند تا ابد رشد کند مگر این‌که بی‌ثباتی کل اقتصاد کشور را در بربگیرد که در چنین سناریویی شاید ماندن در سهام چندان عاقلانه نباشد.

نگارنده حامد پاک نیت